– دانش:
فرايند توسعه دانش و معلومات نظری، به گونه معمول از راه تحصيل در سطوح دانشگاهی حاصل میشود. توسعه دانش و معلومات زيربنای توسعه مهارتها و نگرش به شمار میآيد و به تنهايی و به خودی خود، تاثير چندانی در توسعه شايستگیهای مديريتی ندارد.
– مهارت:
توانايی پيادهسازی علم در عمل. مهارت از راه تكرار كاربرد دانش در محيط واقعی به دست آمده و توسعه میيابد. توسعه مهارت منجر به بهبود كيفيت عملكرد میشود و بدون آن، در بسياری از موارد، معلومات، منشاء، تاثير زيادی نخواهند بود. برای مثال، هيچ مديری بـدون به كارگيری و تجربه كردن اصول كار تيمی در عمل، نمی تواند مهارت كار تيمی را با مطالعه كسب كند.
– توانايی:
يک توانش خصلتی با ثبات و وسيع را مصور می سازد كه شخص را برای دستيابی و نهايت عملكرد در مشاغل فيزيكی و فكری مقيد می سازد. در واقع توانايی و مهارت، مشابه هم بوده و تفاوت آن ها در اين است كه مهارت ظرفيتی خاص برای انجام فيزيكی كارهاست، اما توانايی ظرفيت انجام كارهای فكری را مشخص می سازد.
– نگرش:
عبارت است از تصوير ذهنی انسان از دنيا و پيرامون آن. درک انسان از پديده های پيرامون خود و تصميم گيری وی برای عمل، بر مبنای تصوير ذهنی اوست.
مهارت های لازم برای شایستگی شغلی
- مهارت های پایه ای: توانایی هایی توسعه یافته اند که آموختن و یا کسب سریع دانش را تسهیل می کنند.
- آموختن فعالانه: فهم محتویات اطلاعات جدید برای حل مسائل فعلی و آینده و تصمیم گیری.
- گوش دادن فعالانه: تمرکز کامل و توجه بر آنچه که افراد دیگر در حال گفتن هستند، صرف زمان به منظور فهم نکاتی که مطرح می شود و پرسش سؤالات به نحو مناسب به نحوی که در زمان نامناسب و موجب مزاحمت نشود.
- تفکر نکته سنج: به کارگیری منطق و دلایل در تعریف نقاط قوت و ضعف هر کدام از گزینه های راه حل، نتایج و رویکردهای به مشکل.
- استراتژی های آموختن: انتخاب و استفاده از روش های آموزشی/ دستورالعملی و رویه های مناسب برای شرایط در زمان آموزش و یاد دادن چیزهای جدید.
- نظارت: نظارت/ ارزیابی عملکرد خود، افراد یا سازمان های دیگر و به منظور بهبود و یا اقدام اصلاحی.
- فهمیدن از راه خواندن: فهم جملات و پاراگراف های نوشته شده در مدارک مرتبط با کار.
- مکالمه: صحبت با دیگران برای انتقال مؤثر اطلاعات.
- مکاتبه: برقراری ارتباط از راه نوشتاری به صورت مناسب برای نیازهای مخاطب.
- مدیریت زمان: مدیریت زمان خود و دیگران.
- مهارت های اجتماعی: توسعه ظرفیت های قابل استفاده برای کارکردن با افراد، به منظور نیل به اهداف.
- هماهنگ کردن: تعدیل فعالیت ها با توجه به فعالیت های دیگران.
- متقاعد کردن: متقاعد کردن دیگران برای اینکه تفکر و یا رفتارشان را تغییر دهند.
- رویکرد خدمت رسانی: جستجوی فعالانه راه هایی برای کمک به دیگران